جدول جو
جدول جو

معنی عجله کردن - جستجوی لغت در جدول جو

عجله کردن
(بِ دَ مَ دَ)
شتاب کردن در کاری. عجله نمودن
لغت نامه دهخدا
عجله کردن
اشتافتن شتافتن شتاب کردن شتافتن
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
فرهنگ لغت هوشیار
عجله کردن
شتاب کردن
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
عجله کردن
للاندفاع
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
دیکشنری فارسی به عربی
عجله کردن
Hurry
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
عجله کردن
se dépêcher
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
عجله کردن
terburu-buru
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
عجله کردن
спешить
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
دیکشنری فارسی به روسی
عجله کردن
sich beeilen
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
عجله کردن
поспішати
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
عجله کردن
spieszyć się
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
عجله کردن
apressar
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
عجله کردن
affrettare
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
عجله کردن
apresurar
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
عجله کردن
haasten
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
عجله کردن
서두르다
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
عجله کردن
جلدی کرنا
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
دیکشنری فارسی به اردو
عجله کردن
তাড়াতাড়ি করা
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
عجله کردن
รีบ
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
عجله کردن
haraka
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
عجله کردن
acele etmek
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
عجله کردن
जल्दी करना
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
دیکشنری فارسی به هندی
عجله کردن
匆忙
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
دیکشنری فارسی به چینی
عجله کردن
מִהֵר
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
دیکشنری فارسی به عبری
عجله کردن
急ぐ
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حیله کردن
تصویر حیله کردن
فریب دادن، کلک زدن، حقّه زدن، فریفتن، نارو زدن، خدعه کردن، مکر کردن، تنبل ساختن، غدر داشتن، غدر اندیشیدن، غدر کردن، چپ رفتن، دستان آوردن، سالوسی کردن، نیرنگ ساختن، تبندیدن، اورندیدن، ترفند کردن، شید آوردن، کید آوردن، مکایدت کردن، پشت هم اندازی کردن، گربه شانه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیله کردن
تصویر پیله کردن
کنایه از دربارۀ مطلبی بیش از حد سماجت و پافشاری کردن، اصرار کردن، در پزشکی ورم کردن لثه، چرک و ورم کردن پای دندان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حمله کردن
تصویر حمله کردن
هجوم بردن، یورش بردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجلی کردن
تصویر تجلی کردن
گرازیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیله کردن
تصویر پیله کردن
سماجت و پا فشاری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
چاره کردن، افسون کردن نیرنگ زدن، گریسیدن فریبیدن چاره کردن به دام انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمله کردن
تصویر حمله کردن
حمله آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلوه کردن
تصویر جلوه کردن
گرازیدن پرویزیدن شکوهیدن خوش آراستن نیک نمودن: (بچشم ماجلوه کرد)، دلبری کردن کرشمه نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبله کردن
تصویر آبله کردن
آبله بر آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمله کردن
تصویر حمله کردن
تازیدن، تاختن
فرهنگ واژه فارسی سره